خوش شانسی

این فیلم رو بعد از اینکه به همسرم گفتم بیا دو ماه فیلم نیبینیم ببینیم چه تغییری میکنیم، دیدیم. با دیدنش از حرفم پشیمون شدم. حال خوبی میده تا باشه از این فیلم ها و از این وقت گذرونی ها. لینک تماشا

زبون نفهم

بعد از پیام دادن و تماس گرفتن و منتظر موندن که پسرعموم کی جوابم رو میده، تصمیم گرفتم براش فاکتور بفرستم و به سبک خودش باهاش رفتار کنم. هم بحث پولش بود هم نبود چون مهمتر از پول احترامی بود که برام میذاره. میتونست ازم تشکر کنه بابت کاری که کردم و بگه فلان وقت دیگه بهت میدم یا اصلا نمیدم اما هیچ محلی نداد. من از در فامیلی وارد شدم اما اون خیلی بیزینسی رفتار کرد یا شایدم بدتر! پس به جای اینکه بترسم از اینکه راجع به من چی فکر میکنه که انگاری اصلا براش مهم نیست من راجع بهش چی فکر میکنم! تصمیم گرفتم خیلی شیک براش فاکتور بفرستم. در راستای رهاسازی میتونستم رفتارش رو جدی نگیرم یا اینکه تصمیم بگیرم بدون ترس زندگی کنم، منم دومی رو انتخاب کردم.

بعد از فرستادن فاکتور بدون اینکه جوابم رو بده! پولم رو واریز کرد.

در راستای رهاسازی، بدون اینکه به محل ندادنش فکر کنم، تصمیم گرفتم به کارم باهاش ادامه بدم. هرچند واقعا ترجیحم اینه که هیچ رابطه‌ای از هیچ جنسی اعم از فامیلی و کاری با اینجور آدما نداشته باشم. که اگر بخوام اینجوری رفتار کنم بازم همون آدم سابق میشم. فعلا یاد بگیرم که نادیده بگیرم تا بعدش ببینیم اوضاع چی میشه...

رهایی

توو این سی و شیش سال و پنج ماهی که گذشت همه اش جنگیدم و اثبات کردم و خودی نشون دادم و بیشتر از خودی نشون دادم و خشمگین شدم و خشمگین شدم و خشمگین شدم... حالا میخوام فقط چند روز رها کنم. درسته که خیلی ها رها به دنیا میان و فکر هم نمیکنم در جهت رها زیستن آموزشی دیده باشن یا تلاشی کرده باشن اما واقعنی رها به نظر میرسن! برای آخرین سعی‌ام و اگر آخرین کاری که در زندگی قراره انجامش بدم، میخوام که تجربه‌اش کنم...